نگار خانمنگار خانم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

نگار خانمي

كادوهاي تولد داداشي

چه كيفي داره يكي كادو بگيره، بعد من با كادوهاش بازي كنم تازه خيلي هم احساس مالكيت بهم دست داده به‌به چه كادوي خوشگلي داده خانم شريفي (معلم فارسي) داداشي بهش مال خودم باشه‌ها!! چه نازه تو رو خدا ميشه مال من باشه... مامان! آخه من از اينا ندارم. دلم ميخواد ديگه داداشي،‌ميدي مال خود خودم باشه، خيلي دوستش دارم. ...
17 آذر 1392

چهارشنبه 13-9-92

اين هم نگار خانم كه هنوز نمي تونه مسلط بشينه و يه كم محكم خودش را نگه داشته كه نكنه خدايي نكرده از رو مبل بيفته ولي خدايي از خوشگلي كم نداره‌ها، اين دخترم صندلي‌ام رو هم كه قبلاً توضيح دادم ديگه! به به اين قلندوش داداشي چه خوشمزه‌اس، چه كيفي داره! نمي‌دونم چرا ولي تا مي‌رم روي دوشش دلم مي‌خواد موهاش رو محكم بكشم آخه خيلي كيف داره ...
17 آذر 1392

شال و كلاه جديد من

اينم شال و كلاه جديدم، به سفارش ماماني و با سليقه‌ي خاله جون، خوشگل شده تو سرم نه!!! بيسكويت‌ها را هم خاله نجمه جون برام خريده، محكم چسبيدم كه كسي از چنگم در نياره. خيلي به‌به هـ .. ...
10 آذر 1392

داداش خواب آلود

آخه هي ميگيم داداشي بيدار شو، بشين سر درسات باز خوابيده و گوش نمي‌ده. مجبور شدم ديگه، مجبور شدم موهاش رو بكشم تا بالاخره از خواب بيدار بشه. چاره‌اي نداشتم چي كار كنم ديگه... ...
10 آذر 1392

من و صندلي‌ام

ماماني امروز بدوبدو رفته خيابان بهار و يه عالمه گشته و اين صندلي رو كه البته صندلي مخصوص وان است رو برام خريده البته رفته بوده كه فقط يه سر شيشه بخره، آخه نمي دونيد سرشيشه ناك قحطي اومده از اونا كه من هميشه باهاش شير مي‌خورم. ماماني هم هول شده كه مبادا ديگه پيدا نشده و من اذيت شم؛ رفته بهار و شيشه و سرشيشه برام خريده البته خيلي گشته. حاصل اين گشتن هم شده چند تكه لباس قشنگ كه تو تن من قشنگ‌تر هم ميشه و اين صندلي خوشگل و دوست داشتني كه معلومه از نشستن توش ذوق زده شدم و همينطور سرشيشه. قربون اين دختر خوشگل برم من ... ...
10 آذر 1392

شهربازي اميرپارس

واقعاً كه اين دختر خانمي است براي خودش، خيلي از شهربازي خوشش آمده بود و دوست داشت همه وسايل را سوار شود و اصلاً هم نمي ترسيد. فكر كنم از چند وقت ديگه كارمون دراومده و ماشاءا... وقتي بزرگتر بشه و بريم شهربازي بايد همه وسايل رو يكي يكي سوار شه خانومي. ...
28 آبان 1392

نگارم

من و داداشي وقتي رسيدم خونه، 91/12/14 اين كلاه حصيري مال آقا حسام بوده، دوستش داشتم. از خندم معلومه مگه نه!! اين هم من و داداشي در زيرآب،پل راه‌اهن 14 و 15 خردادماه 92 نگار خانمي در پيتزا خاتون من و داداش عزيزم؛ دوستش دارم اين داداش من رو سفت چسبيده نمي ذاره برم پيتزا بخورم. خدا..... ...
28 آبان 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگار خانمي می باشد